۵۸- صید او شدم دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت   مار چو دود برسرآتش نشاند و رفت مخمور باده طرل انگیز عشق را     جامی نداد و زهر جداییچشاند و رفت چون صید او شدم من مجروح خسته را       دربحر غم بماند و جنیبت براند و رفت …
  • صید او شدم – دردا که یار در غم و دردم نماندو رفت – غزل
  • منبع : فالگیر

فال حافظ آنلاین   ,رفت ,غم ,شدم ,صید ,– ,او شدم ,صید او ,و دردم ,دردم نماندو ,و رفتمنبع

تمنای لبت – برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز – غزل ۲۶۵ – ۲۹۵

نهانخانه عشرت – دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم – غزل ۳۲۶ – ۳۸۹

عجیب واقعه ای – کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی – غزل ۴۶۱ – ۵۵۵

سنگ خاره – رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد – غزل ۱۳۹ – ۲۰۱

عشق ازی و جوانی – عشقبازی و جـوانـیّ و شــراب لعـل فام – غزل ۲۹۶ – ۴۰۵

مستور و مست – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست – غزل ۶۵

جانانه کیست ؟ – یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست – غزل ۶۷ – ۱۰۹

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گلچینهای گوگل معرفی کالا فروشگاهی گام سبز asrelevator کسب و کار من هر چی که بخوای سریال دانلود رزینت کابینت ممبران سیمین رخ دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.