۲۳۶- جان گداخت گداخت جان که شود کاردل تمان و نشد   بسوختیم درین آرزوی خام و نشد فغان که در طلب گنج نامه مقصود     شدم خراب جهانی زعم تمامو نشد دریغ و دردکه درجست وجوی گنج حضور   بسی شدم به گدایی برکرامو نشد به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم …
  • جان گداخت – گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد – غزل ۱۶۸ – ۲۳۶
  • منبع : فالگیر

فال حافظ آنلاین – ,نشد ,گداخت ,جان ,  ,گنج ,و نشد ,جان که ,که شود ,گداخت جان ,جان گداختمنبع

تمنای لبت – برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز – غزل ۲۶۵ – ۲۹۵

نهانخانه عشرت – دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم – غزل ۳۲۶ – ۳۸۹

عجیب واقعه ای – کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی – غزل ۴۶۱ – ۵۵۵

سنگ خاره – رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد – غزل ۱۳۹ – ۲۰۱

عشق ازی و جوانی – عشقبازی و جـوانـیّ و شــراب لعـل فام – غزل ۲۹۶ – ۴۰۵

مستور و مست – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست – غزل ۶۵

جانانه کیست ؟ – یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست – غزل ۶۷ – ۱۰۹

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها

درس یار اینجا همه چی هست هواساز خانگی صنعتی بررسی آموزش فروش کابینت آشپزخانه با کیفیت مهر چت|باران چت|سون چت|عسل چت|ایناز چت|نیاز چت ارزانی ارزان کده کرتین وال معرفی کالا فروشگاهی چربی گیر , انواع چربی گیر