۲۲۱- باغ سینه صبا وقت سحر بویی ززلف یار می آورد دل دیوانه مارا به نو در کار می آورد من آن شکل صنوبر را زباغ سینه برکندم     که هرگل کز غمش بشکفت محنت بار می آورد زبیم غارت عشقش دل اندر خون رها کردم     ولی می ریخت خون و ره …
  • باغ سینه – صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد – غزل ۱۴۶ – ۲۲۱
  • منبع : فالگیر

فال حافظ آنلاین – ,سینه ,  ,یار ,آورد ,بویی ,وقت سحر ,سحر بویی ,می آورد ,صبا وقت ,باغ سینهمنبع

تمنای لبت – برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز – غزل ۲۶۵ – ۲۹۵

نهانخانه عشرت – دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم – غزل ۳۲۶ – ۳۸۹

عجیب واقعه ای – کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی – غزل ۴۶۱ – ۵۵۵

سنگ خاره – رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد – غزل ۱۳۹ – ۲۰۱

عشق ازی و جوانی – عشقبازی و جـوانـیّ و شــراب لعـل فام – غزل ۲۹۶ – ۴۰۵

مستور و مست – خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست – غزل ۶۵

جانانه کیست ؟ – یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست – غزل ۶۷ – ۱۰۹

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه نرم افزاری آنتی ویروس جی دیتا شاپ مرکز خرید کمد لباس تجارتگاه | معرفی روش های کسب درآمد سالم و اصولی در ایران خرید انواع عروسک ایمنی شغلی دانلود اهنگ و تکست آهنگ آساک اد شب sabat قصه